یادداشتی بر هشتمین جشنواره بازی‌های ویدیویی ایران

کدام جشنواره؟


خاطرم نیست چند بار اما گفته بودم و می‌گویم که ویدئوگیم همچون دیگر مدیوم‌ها زمانی رسانه و تجاری شد که ابتدا ساختارش پی ریزی شد. خارج از ایران، ویدئوگیم در ساختاری پیش می‌رود که تکلیف صنعت، تجارت، فرهنگ و رسانه‌اش معین است و سپس یک رویداد یا مراسم برگزار می‌شود که ویترین کلِ ویدئوگیمِ آن کشور است. در اینجا اما ماجرا گویا برعکس است. ما ابتدا دک و پزمان را به یک مراسم می‌بندیم تا هر چه باشکوه‌تر برگزار شود – که در آخر هم نمی‌شود - بی آنکه پشت آن خبری از صنعت یا تجارت یا فرهنگش باشد. آنجا (خارج از ایران) ما صنعتِ ویدئوگیم داریم، تجارتِ ویدئوگیم داریم، فرهنگ و رسانه‌یِ ویدئوگیم هم داریم و خروجی اینها می‌شود جشنواره یا مراسم یا هر رویداد دیگری. در حقیقت رویدادهایی که برگزار می‌شوند از پسِ اینها برمی‌آید و نه پیش از آنها. آنجا چون صنعت، فرهنگ، رسانه ویدئوگیم هست، می‌گویند که مراسم و جشنواره‌ای هم هست تا اینها را بنماید اما اینجا ما می‌گوییم جشنواره و مراسمِ ویدئوگیم داریم پس باور کنید که صنعت، تجارت و فرهنگش هم داریم، داریم؟!

ادامه‌ی این تفکر مولد همین ناجشنواره‌هایی می‌شود که امسال در مراسمش دیدیم و باید دست مریزاد گفت، به قولی برگزارکنندگان آن در چنین شرایط بد اقتصادی کشور، بودجه را پای چیزهایی هزینه می‌کنند که حداکثر مراتب استهزای ما را برمی‌انگیزد و نه بیشتر و دخلی هم به من و شمای گیمر ایرانی ندارد.

اول، این چه جشنواره و مراسمی است که منِ مخاطب و گیمرِ حی و حاضر در این کشور از هیچ چیزِ آن، هیچ چیز نمی‌دانم؟ فرق فلان استودیو با آن یکی و دیگری چیست؟ این بازی چیست؟ آن بازی کی در ایران تولید شده؟ چرا این آثار برای منِ مخاطب یکی از یکی بیشتر ناآشناست؟ مگر نه اینکه منِ گیمر مخاطب اصلی این رسانه هستم؟ پس چرا من در حال تماشای چیزی هستم که از آن هیچ چیزی نمی‌دانم! امین شهیدی گفت که تنها ده درصد این جماعت در سالن حضور دارند. راستش به نظر من آن نود درصد هم که از دور مراسم را می‌بینند بعید می‌دانم بداند چه خبر است. اگر می‌گویم نه صنعتی در کار است و نه فرهنگ و تجارتی، نتیجه همین است که پشتِ خالی، جلوی‌اش نیز خالی است و پوچ، بی‌هویت است و ناشناخته، آن هم برای کسی که مخاطب اصلی این رسانه است. صحبت از رسانه شد، من خود زیر بیرق همین رسانه‌های وطنی است که گاها خطی خطی‌هایی می‌کنم اما ایضا اگر به کسی برنمی‌خورد باید تاسف خورد به حال آن کسانی که نماینده‌های رسانه‌ در این مراسم‌اند اما آداب احترام را هم از یاد برده‌اند. جناب قربانی با لحنی استهزایی به ماهیت «صنعتی» بودن ویدئوگیم در ایران شک دارد، جسارتا شما که یک دستتان را در جیب مبارک فرو برده و با دست دیگر متنی را نگه می‌دارید که از روخوانی آن عاجزید، نباید به ماهیت رسانه بودنتان شک کرد؟ مادامی که این توهم خودبزرگ‌بینی و ارباب‌منشی در اصحاب رسانه وجود دارد و ویدئوگیم ایران را – که من بیش از همه به آن منتقدم – اینطور تحقیر می‌کند، قطعا یکی هم باید بیاید و دست به جیب متنی را روخوانی می‌کند که از لحنش پیداست نه دغدغه ویدئوگیم دارد و نه وطن، رسانه پیشکش. اگر نماینده رسانه‌های ویدئوگیم ایران تصویر زیر است، منِ بی‌ادعا که رویم سرخ می‌شود، دیگران را نمی‌دانم.

دوم، چرا بر وجود چیزی اصرار می‌ورزیم که نیست؟ کاندیدهای ژانر اکشن را که می‌بینی یکی از یکی نااکشن‌ترند، آن وقت کنارش ژانرهای ماجرایی و اکشنِ ماجرایی هم ردیف می‌شوند. وقتی در ژانری کاندید نداریم، چه اصراری است تا به زور و بلا هر چه دم دست بود را کاندیدِ ژانری کنیم که نیست! صحبت از ژانر شد، ژانر بازی‌های کلمه‌ای دیگر چه صیغه‌ایست؟!! شوخی نکنید لطفا! خنده‌مان می‌گیرد و این خنده‌ی ما خوب نیست.

سوم، این اصحاب داوران تا تیم‌های تولیدکننده چرا انقدر در عرضه اندام ناتوانند؟! چرا هنگام نطق دستشان می‌لرزد؟ چرا لحنشان انقدر تصنعی است؟ بخدا روخوانی یک انشای ساده هم انقدر خراب نمی‌نماید. چرا چیزی را می‌رانید که از آن ناتوانید؟! زورتان که نکرده‌اند – هرچند به نظر می‌آید که زوری در کار بوده - فقط حس و حال را می‌کُشید و مراتب استهزای بیننده را فراهم می‌کنید. حرفی را مدعی نشوید که از بیانش عاجزید. بیان که خراب باشد، حرف هم – هرچه‌قدر درست باشد – خراب می‌شود.

چهار و پنجِ من دیگر نمی‌آید بس که زیاد است و کمیک؛ گاف‌ها به کنار، نطق‌های بدوی به کنار، برنده‌ای که نیامده جایزه‌اش را بگیرد – چرا؟؟ - به کنار، آنجایی که اسپانسر را برای تبلیغ و ارائه‌ی آمار و ارقام می‌آورند پای سن و چندین برابرِ دیگران دستش تریبون می‌دهند که دیگر فراشوخی است به کنار، جایزه بهترین بازی به دو نامزد دیگر چه صیغه‌ایست؟! مثلا به یکی جایزه داده‌اند و حالا برای اینکه صدای دیگری درنیاید یا دلخور نشود، یک جایزه هم به آن داده‌اند؟

این ادامه همان تفکری است که سالهاست در فرهنگ کشور ما ریشه کرده؛ مدارا و راضی نگه داشتن «همه»، کاری کنیم تا به «همه» برنخورد، مبادا اگر این یکی شاد شد، آن یکی ناراحت شود، هدف جلب رضایت و ناراحت نشدن «همه» است. محافظه‌کاری بدجوری ما را بلعیده است. دادن دو جایزه مشترک به یک عنوان، به نظر من نه تنها تحسینِ «همه» نیست بلکه توهین به «همه» است.

غرغرهای من تمام نمی‌شود اما حیفم می‌آید برابرِ این همه نقدِ تند و تیز، از دو چیز تمجید نکنم. در این مراسم دو چیز حالم را خوب کرد، اول تریلر بازی «بیستون» بود که انصافا آن نمایشِ استانداردش به کل نقص‌های مراسم می‌ارزید و دوم تصویر زیر است.

من نه این خانم را می‌شناسم و نه آن بغل‌دستی‌اش را اما خوشحالم که زنان هم به قاب ویدئوگیم ایران اضافه شده‌اند. جای دیگر را خبر ندارم اما هیچکدامشان در این مراسم نه غر زدند و نه از حقوقی که اغلب زنان برایش پشیزی تلاش هم نمی‌کنند، حرفی زدند، برعکس تلاش کردند و در سکوت کارشان را انجام دادند، نتیجه‌اش شد یک بازی قابل عرضه – خوب یا بدش جای خود – اما شد، به هر روی.

سعی می‌کنم از مراسم جشنواره‌ای که – کدام جشنواره؟ - گذشت، قاب بالا را بیشتر یادم بماند و بیشتر ببینم تا زهر همه‌ی آنچه که عرض شد را بشورد و ببرد.


مخلص و ارادت

یاشار گروسیان

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سیاوش جمعه 24 اسفند 1397 ساعت 22:33

آقای گروسیان عزیز
نیست برادر ,نیست!
یعنی اینقدر نویسنده گیم و کارشناس گیم درست و حسابی تو ایران نیست که این بنیاد نابنیاد !میره دست به دامن این ججک و جونورای به اصطلاح ژورنالیست میشه (اینا صد سال سیاه ژورنالیست نیستن .یه مشت نادان که تو خونشون نشتن و تا میتونن محتوای سایتای خارجی رو کپی میکنن تو سایت خودشون .از اخبار بگیر تا خود همین مقالات و تاپ تن های بی مصرفشون.بعد به خودشونم میگن ژورنالیست.)
بحـث این جناب دست تو جیب کن خیلی بیشتر و ریشه ای تر از ایناست .وقتی خود بنیاد بیشتر کارکنانش رو از همین منتقدای سابق که مثلا خیل کارشناسن تشکیل داده و داره بابت همین ها سالانه میلیاردی پول میگیره به نظرم چاره ای نداره جز برگذاری همین به اصطلاح جشنواره های بیخود که فقط میخواد یه عده رو مسخره کنه و کار پوچشو توجیه!
فقط و فقط به خاطر گرفتن پول و بودجه ی بیشتر برای کارای نکردشون از تبلیقات نکردشون بگیر تا......این قضیه ی کوفتی همگرا!که قشنگمعلومه چه هدف کثیفی پشتشه.
بماند
به هر حال موافقم که با عکس آخریتون مربوط به حظور خانم ها
دلیلشم اینکه وضعیت کشور و گیم سازی تو ایران طوریه واسه بقا باس خودت پول داشته باشی و یا اینکه شرایط زندگی و روحیت خاص تر از ایران باشه (که میشه همون زندگی تو خارج از کشور خودمون.) تا بتونی به عنوان یه زن فعالیت مفید داشته باشی .
همین بازی مموراندا که زیادی تعریفش میکنن فک کنم طراحش که یه زنه تو خارج از کشور زندگی میکنه (فک کنم المان)و این که میبینم یه خانم از داخل میاد کارشو بی سروصدا انجام میده بهم امید میده.
به هر حال همه که شرایط تو خارج زندگی کردنو ندارن دیگه

ممنون
خودتون مواردی رو که باید، اشاره کردید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد