وقتی از اقتباس ویدئوگیمی حرف می‌زنیم، دقیقا از چه حرف می‌زنیم؟!


باید پرسید! وقتی همه چیز از پیش در بازی حی و حاضر است، وقتی همه چیز پیشتر به شکل سینمایی‌اش در بازی ساخته و پرداخته شده، پس چه چیزی مورد اقتباس قرار گرفته است؟ دقیقا چه متریالی از مدیوم بازی به مدیوم سینما ترجمه شده است؟ آیا آنچه در سریال می‌بینیم، صرفا یک ریمیکِ تلویزیونی از بازی نیست؟

محتوای کامل این یادداشت را در سایت فینیکس مطالعه کنید ادامه مطلب ...

نقد چیست و چه نیست؟

نقد چیست و چه نیست؟

آنچه از ذات نقد چه در لغت و چه در کارکرد می‌آید، آن چیزهایی نیست که این روزها می‌بینیم و می‌شنویم و این سبب شده تا نقد، واژه‌ای شود دستمالی‌شده که در هرناکجا و به شکلی نابه‌جا استفاده شود. از همین روی امید است که مطلب پیش رو، این تصویر نادقیق و حتی ناعادلانه را شکسته و به معنای دقیق، درست و کاربردی نقد برسد.

ادامه این مطلب را از اینجا در ویرگول بخوانید

نقد فیلم Green Book

نقد فیلم Green Book

«مصالحه»

مردی پایین نشین، بدزبان، نیمه‌یاغی، حراف، شکمو و فرصت‌طلب به سبب نیاز مالی ناگزیر به همکاری و هم‌سفری با مردی بالانشین، ادیب، سخن‌ور، ساکت و نوازنده‌ای – ظاهرا - نابغه می‌شود. همین تضادهای رفتاری و اجتماعی، میانه‌ی سفر را پر می‌کند از خرده لحظاتی ناب و گاها کمدی که این دو را به یکدیگر – فقط و فقط - عادت دهد و در انتها عادتِ به خوش نشسته‌ی این دو، بازنمودی از عادت مایِ مخاطب به آنهاست. همین ساده پردازیِ قصه و اجزای آن است که حداقل تماشای فیلم را برایمان کسل‌کننده نمی‌کند. فقط ایضا اگر به همین میزان سرگرمی بسنده کنیم و نه بیشتر، نقد همینجا تمام می‌شود و شما را به سلامت، اما خب بدبختانه همه چیز به همین سادگی نیست. فیلم اصرار زیادی دارد بر ستایش مضمون «ایستادگی و شرافت» در مقابل نژادپرستی – که این روزها مضمونی است نخ‌نما شده و آشنا - و ناگاه دیالوگ «همه چیز به نبوغ نیست، برای تغییر قلب آدم‌ها به شجاعت نیاز است» از دهان شخصیت بیرون می‌زند و خلاصه این ناخنک زدن به شعارهای آب نکشیده سبب می‌شود تا فیلم بخواهد آن را جدی بگیریم اما کج‌فهمی و گاه نفهمی در اجرای این خرده پیرنگ‌هاست که فیلم را بدجوری زمین‌گیر می‌کند.

ادامه مطلب ...

نقد فیلم Roma

نقد فیلم Roma

«سکون الکن»

نوشتن درباره فیلمی مانند رما واقعا دشوار است و حتی بی‌اغراق، کم از خودآزاری نیست؛ اثری که دوربینش منفعل است و عاجز از بیان احوالات، افت و خیز احساسات و خدایی ناکرده تحریک اندکی سمپاتی؛ و در این میان فقدان قصه – فیلم‌نامه بماند – تاب‌آوری مخاطب را در پیگیری فیلم بیش از هر چیزی سخت‌تر می‌کند. واقعا می‌توان سی دقیقه از ابتدای فیلم را برداشت و تغییری حس نکرد، حس نکرد در پیگیری «چه» هستیم، «کجا» هستیم، یا اصلا «کِی» هستیم. فیلم نه هویت دارد و نه جغرافیا، زمان و مکان که ابدا. پس نوشتن برای این همه سوال و پوچی چه سود؟ فیلم در عوض دوربینی دارد ایستا که گویا محل مناقشه است و عده‌ای از این ایستاییِ بی‌تمهید، زبان تشویق باز می‌کنند.

ادامه مطلب ...

یادداشتی بر هشتمین جشنواره بازی‌های ویدیویی ایران

کدام جشنواره؟


خاطرم نیست چند بار اما گفته بودم و می‌گویم که ویدئوگیم همچون دیگر مدیوم‌ها زمانی رسانه و تجاری شد که ابتدا ساختارش پی ریزی شد. خارج از ایران، ویدئوگیم در ساختاری پیش می‌رود که تکلیف صنعت، تجارت، فرهنگ و رسانه‌اش معین است و سپس یک رویداد یا مراسم برگزار می‌شود که ویترین کلِ ویدئوگیمِ آن کشور است. در اینجا اما ماجرا گویا برعکس است. ما ابتدا دک و پزمان را به یک مراسم می‌بندیم تا هر چه باشکوه‌تر برگزار شود – که در آخر هم نمی‌شود - بی آنکه پشت آن خبری از صنعت یا تجارت یا فرهنگش باشد. آنجا (خارج از ایران) ما صنعتِ ویدئوگیم داریم، تجارتِ ویدئوگیم داریم، فرهنگ و رسانه‌یِ ویدئوگیم هم داریم و خروجی اینها می‌شود جشنواره یا مراسم یا هر رویداد دیگری. در حقیقت رویدادهایی که برگزار می‌شوند از پسِ اینها برمی‌آید و نه پیش از آنها. آنجا چون صنعت، فرهنگ، رسانه ویدئوگیم هست، می‌گویند که مراسم و جشنواره‌ای هم هست تا اینها را بنماید اما اینجا ما می‌گوییم جشنواره و مراسمِ ویدئوگیم داریم پس باور کنید که صنعت، تجارت و فرهنگش هم داریم، داریم؟!

ادامه مطلب ...