نقد خام فیلم ماجرای نیمروز
درامگریزی، مستندگرایی
فیلمی است با موضوعی سیاسی و تاریخی، بیانگر وقایع ملتهب سالهای 60 و با سینمایی که از «آخرین روزهای زمستان» کلید خورد و اکنون به «ماجرای نیمروز» رسیده است. این فیلم همچون «ایستاده در غبار» سراغ موضوعی رفته است که به نظر ارزشی و سفارشی میآید یا ... صبر کنید، شاید به نظر ملی میآید؟! اغلب کسانی که با «ماجرای نیمروز» درگیر هستند، برای آن حاشیه میسازند یا در حواشی آن میلولند، در حقیقت بیشتر با مضمون و موضوع درگیری دارند تا سینمای اثر. کمتر کسی به این فکر میکند که ماجرای نیمروز نیازی به این ندارد که مضمونی نقد یا بررسی شود. من فیلم را نه ارزشی و سفارشی و نه ملی میدانم چرا که اول باید تکلیف را با سینمای اثر مشخص نمود. اگر سینمای اثر درست باشد، در آن صورت میتوان به لحاظ فرمی، دفاع یا کوبش مستدلتری برای فیلم در نظر گرفت. واقعا و واقعا با دید مثبتی سراغ فیلم رفتم و سعی کردم آن را دوست بدارم اما نشد و در کمال تاسف ناامید شدم.
نقد خام فیلم لالا لند (La La Land 2016)
مهمونی خاله اقدس
دامنهی تجربیات من از فیلمهای موزیکال کاملا برمیگردد به فیلمهای کلاسیکی که مینی پلاتی موزیکال داشتهاند یا آثار مدرنی که جنبههای موزیکال آن در بستری کاملا نوجوانانه و به قول خودمان تینیجری (همچون Step Up یا Perfect Pitch) بروز پیدا کردند. لالا لند اولین فیلم بلندی بود که برای تماشای آن لحظه شماری میکردم و چه بسا منی که با آثار ایچنینی هیچ رابطهای ندارم، درو کردن جوایزِ ریز و درشت مزید بر علت شد و ظهور این سوالِ چالشبرانگیز در ذهن که این چه فیلمی است که این همه نقد و بازخورد مثبت دریافت کرده و چرا هرجا مراسم یا فستیوالی باشد، لالا لند نه آنکه ناخنکی بزند بلکه چهارچنگولی برای درویِ هر نوع جایزهای در هر رشتهای تلاش میکند. واقعیت اما این است که پس از اتمام تماشای لالا لند مدام به این فکر میکردم که این فیلم اگر بد نباشد، چندان هم خوب نیست تا لایق این همه تعریف و تمجید باشد. لالا لند درست مانند یک مهمانی در خانهی خاله اقدس است، همه چیز به کفایت راضی کننده و جذاب است ولی ماندگار و باشکوه؟ هرگز.