بهترین ضدنقد نوشته شده از دیدگاه شما کاربران

ضدنقدها با همه حواشی و فحاشی‌هایش، تاثیر بسزایی در برانگیختن نظراتِ مخالفِ اقلیتی را دارد که هیچگاه فرصت و سکوی مناسبی برای بیان نظراتشان  نداشته‌اند چرا که همیشه و در همه حال مورد نوازش تند و تیز و گاه توهین‌آمیز متعصبان می‌شوند. پس نوشتن ضدنقد اگر برای عده‌ای همچنان گنگ و مبهم است باید گفت که برای موافقان دارو است و برای مخالفان آبِ سردی لازم که آنها را از خواب تعصب و یکسویه نگریستن بیدار کند.

به همین بهانه نظرسنجی برای بهترین ضدنقد نوشته شده تا کنون قرار داده‌ام چرا که نتیجه هرچه باشد، به جهت‌دهی نوشته‌های من کمک بیشتری خواهد کرد، ضمن اینکه از هرگونه نظر مخالف و حتی تند نیز استقبال خواهم کرد.

نظرسنجی هم‌اکنون در بالایِ سمتِ راست وبلاگ قرار دارد


ضدنقدهای منتشر شده تاکنون

برای مطالعه ضدنقدهای زیر روی آنها کلیک کنید





نظرات 8 + ارسال نظر
ESMI یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 19:12

خب حرفاتون رو قبول دارم اینکه اون المان باید به صورتی به کار گرفته بشه که تاثیر خودش رو از لحاظ هنری روی مخاطب بگذاره. و قبول هم دارم که هر اثری بهتره سعی کنه از نقاط قوت و منحصر بفرد مدیوم خودش کمال استفاده رو ببره.

و این دقیقا بر میگرده به فیلم Arrival و editing بسیار خوب فیلم. چون تدوین فیلم دقیقا به موضوعات و ایده های پرداخت شده توی فیلم برمیگرده. لطفا یک بار دیگه فیلم رو با نگه داشتن این نکته توی ذهنتون ببینین.

تدوین توی فیلم اتفاقا تنها بخشی از هنر سینماست که منحصر به فرد خود سینما هم هست. پس توجه نکردن بهش اونم توی فیلمی که مانور خیلی زیادی روی اون میده کار درستی نیست. مثل نگاه کردن نقاشی های جکسون پولاک به صورت سیاه سفید هستش.

Film editing is described as an art or skill, the only art that is unique to cinema, separating filmmaking from other art forms that preceded it, although there are close parallels to the editing process in other art forms such as poetry and novel writing. Film editing is often referred to as the "invisible art"[1] because when it is well-practiced, the viewer can become so engaged that he or she is not aware of the editor's work.

پیشنهاد میکنم کتاب تاریخ سینمای هنری رو مطالعه بکنین توی ایران هم چاپ شده یا مستند بسیار آموزنده The Story of film: an odyssey رو نگاه کنین.

یک سری دیگه از نوشته هاتون رو خوندم:

در مورد بازی موافقم که یک رکن اصلی داره و اونم گیم پلی هستش. ولی موضوع اینه که باید video game رو با interactive fiction جدا کرد پس از دید من یه کار مثل To The Moon یا خیلی از این walking simulator ها میتونن خوب باشن ولی دیگه بازی نیستن پس نباید به عنوان بازی نقد بشن. در کل از نظر من باید ببینیم یک اثر چی از خودش نشون میده و با همون اون اثر رو بسنجیم نه اون چیزی که ما میخوایم داشته باشه. مثلا Heavy Rain از دید من اصلا جالب نبود چون بیشتر مانور رو داستان بود که اونم در بهترین شرایط یه کار ضعیف بود.

قبول دارم بازی TLoU زیادی بزرگ شده (که مقداریش هم برمیگرده به انحصاری بودن و پرستش ناتی داگ توسط فن های سونی) اما با لحن نوشتارتون در موردش موافق نیستم. چون بازی اونقدرا هم بد نبود. گیم پلی تا حدی حس مینیمال میداد و بنظر میرسید از قصد باشه. منکر هم نمیشم مشکل گیم پلی نداشت. ولی در کل من بهش از 10 میتونم 7 رو بدم.

راستش من از نوشته هاتون احساس میکنم به دلیل پرطرفدار بودن بازی ها سعی کردین بیشتر بکوبونینشون و جانب انصاف رو رعایت نکردین. اصولا بازی هایی که طرفدارهای زیادی دارن مثل موسیقی پر طرفدار (بیتلز - مایکل جکسون) یا فیلم های پر طرفدار (جنگ ستارگان) نه شاهکارن نه آشغال و بیشتر اوقات "خوب" یا "سرگرم کننده" هستن. اگر همین TLoU یا Witcher 3 رو با بازی های واقعا درپیت که توی steam ریختن مقایسه کنیم بازی های خوبی هستن.

در رابطه با فیلم ارایول باید بگم فیلم شدیدا در قصه و شخصیت پردازی لنگ میزند. مفهوم زبان و ارتباط بین ادمها و فضایی ها در قالب تصویر بسیار ناچیز هست. با این حال حتی اگر اینها رو با تدوین و کارگردانی خوب فیلم جمع بزنیم نهایتا با اثر خوبی طرف نخواهیم بود.
نظر من در مورد مدیوم گیم همانی هست که در تمامی نوشته هایم به آن اشاره کردم؛ اهمیت گیمپلی. واضح است که سایر ارکان در یک بازی برای لذت بخشتر کردن تجربه اثر مهم هستند اما دعوای من آنجایی است که تمرکز افراطی روی سایر بخشها از جمله داستان یا گرافیک سبب میشود که گیمپلی به عنوان مهمترین رکن یک بازی فراموش شود که این یعنی اساسا ما در مدیومی غیر از گیم اثر را تجربه میکنیم پس مواجهه ما با آن اثر دیگر از جنس بازی و گیم نخواهد بود.
مواجهه من با یک اثر در ضدنقدها بنا بر اقتضا و فضای موجود خواهد بود. اگر اثری بی دلیل مورد ستایش قرار گرفته باشد و کسی هم جرات نکند حرف مخالف بزند، ضدنقد آن مخالفت را اینبار مستدل ولی با لحنی محکم و تند ابراز میکند تا حرفش بلندتر به گوش برسد. در نتیجه تاثیرش بیشتر خواهد بود. به قولی نوشته پرخطر، پراثر خواهد بود.
امیدوارم پاسخ سوالاتتان را گرفته باشید.

ESMI یکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت 09:54

این ترتیب "اهمیت" ارکان فیلم توی کدوم منبعی ذکر شده که بخش تدوین رو بعد از حتی فیلم نامه قرار داده ؟ شما تصویر رو مهمترین میدونین پس از نظر شما فیلم و عکاسی توی رکن اصلیشون یکی هستن ؟

یکی از دلایل ماندگاری و شاهکار بودن فیلم هایی مثل Battleship Potemkin و Citizen Cain تدوین خلاقانه و سنت شکنشون هستش. خیلی از منتقدا کل فیلم ادیسه فضایی رو ول کردن و فقط در مورد اون کات معروف که استخوان پرتاب شده تو هوا به یک سفینه کات میشه صحبت کردن.

همه اینا رو گفتم که بگم یک فیلم حتی اگر به کلی تدوین خاصی هم نداشته باشه (کل فیلم یک لانگ شات باشه) از نظر من فیلم بدی نمیشه چون تدوین "یکی" از رکن های اصلی هستش. یک مدیوم هنری فقط یک رکن نداره یا رکن هاش به صورت هرمی نیستن که یک رکن اون بالا باشه و بقیه دسته دوم و دسته سوم باشن.

مدمکس دارای ارزش سینماییه. صد درصد ارزشش در حد شاهکارهای سینما نیست و حتی نزدیکشون هم نمیشه و بزودی هم فراموش میشه ولی دارای ارزش سینمایی هستش.

مشکل نقد (یا ضدنقد) شما که حتی توی نقد بازی ها هم وجود داره اینه که این موضوع ترتیب اهمیت رو به عنوان یک قانون در سنگ نوشته شده توی ذهنتون دارین در حالی که هنر خیلی انعطاف پذیرتر از دیدگاهیه که شما سعی میکنین بهش تحمیل کنین. به این معنی که خالق اون اثر ممکنه یک سری نکات رو کم رنگ کنه تا نکات دیگه بیشتر به چشم بیان. مثلا بازی های فامیتو ادا رو در نظر بگیر. بازی های ایشون ممکنه خیلی از المان های مهم در طراحی یک بازی رو کم رنگ کرده باشه ولی در نتیجه بخش هایی از بازی پر رنگ شدن که توی بازی های دیگه شاهدش نیستیم. این مثل فیلمی مثل My Left Foot میتونه باشه که سادگی فیلم راهی رو باز کرده که بازی شاهکار دنیل دی لویس به چشم بیاد. (بلاخره بازیگری هم یکی از رکن های اصلی فیلم هستش)

یک مثال دیگه بزنم. سمفونی نهم بتهوون معروفه به اولین سمفونی که توش از گروه کُر استفاده شد و شعر داشت. اون شعر جزو مهمی از معنی کلی سمفونی بود که بتهوون سعی داشت به گوش مخاطب برسونه. آیا بتهوون نمیتونست همون معنی رو با موسیقی برسونه ؟ معلومه که میتونست. اما این رو هم میدونست که موسیقی هنر انتزاعی تریه نسبت به شعر و ادبیات. برداشت های بسیار متفاوت تری میشه ازش کرد. پس تصمیم گرفت که از ابزار قابل فهم تری استفاده کنه. حالا موسیقی یک هنر مثلا خالص هستش، فیلم یا بازی که هنر مولتی مدیا هستن دستشون در این زمینه خیلی بازتر هستش.

از توضیحات مفصلتان ممنون
فکر کنم شما در فهم حرفای من دچار اشتباه شده باشید. من هرگز نگفتم که تدوین پس از یا قبل از فیلمنامه اهمیت دارد. آنچه گفتم این بود که تدوین خوب لزوما تضمین کننده ارزش سینمایی اثر نیست که در این رابطه دو مثال هم آوردم. ضمن اینکه تصویرِ به تنهایی زیبا و تکنیکال لزوما به معنای ارزش سینمایی نیست بلکه آنچه ارزش دارد و به نظر من هنر است، تصویر در خدمت موضوع -کل فیلم یا یک پلان - است، پس فرقی هست بین تصویر زیبا و تصویر معنادار و به بیان دقیقتری، تصویری که فرم بسازد.
در رابطه با ارجعیت یک رکن در یک مدیوم - بازی یا سینما - بحثی مفصل میطلبد که در اغلب مقاله هایی که نوشتم سعی کردم به دلایل آن اشاره کنم اما به طور خلاصه باید خدمتتان عرض کنم که المانهای یک مدیوم اگر در مدیوم دیگر استفاده شود اصلا ایرادی وارد نیست، مانند آن مثالهایی که خودتان آوردید ولی همواره در یک مدیوم یک المان وجود دارد که باعث برتری و تفاوت ان مدیوم با دیگر مدیومها میشود. در رابطه با بازی، گیمپلی است، در سینما تصویر متحرک، در عکاسی شکار یک شات زیبا، در نقاشی خلق انتزاعی و عینی یک پدیده و باقی مدیومها هر یک به شکلی منحصر به فرد و متفاوت.

ESMI شنبه 30 دی 1396 ساعت 14:50

ضدنقد فیلم Arrival به طرز غیر قابل باوری ضعیف بود. شما که یکی از نکات اصلی نقدتون توی هر مدیومی شیره اصلی اون مدیوم نسبت به ایده کلی و هدف اون مدیومه (همونطور که گیم پلی توی بازی های مهمه و ...) بخش "تدوین" فیلم Arrival رو کلا درنظر نگرفتی در حالی که یکی از مهمترین بخش های یک اثر سینمایی نحوه تدوین اون فیلم هستش. و فیلم Arrival در این مورد بسیار عالی و دقیق کار شده. فیلم فقط به حرکت دوربین و شات های قشنگ خلاصه نمیشه. در مورد kuleshov effect تحقیق کنین و ببینین در اول فیلم Arrival یکی از زیرکانه ترین kuleshov effect های چند سال اخیر وجود داره.

ضنقد فیلم ورود از دو بخش اساسی تشکیل شده است.
اول از این بابت که تصویر به عنوان المان اصلی مدیوم سینما اصلا در خدمت ایده مرکزی فیلم نیست. دوم، نقد از بابت فیلمنامه و شخصیت پردازی وارد شده بود که در مدیوم سینما پس از تصویر مهم هستند.
هر دوی این المانها در فیلم ورود ناقص و الکن هستند پس فیلم نیز در مدیم سینمایی فاقد ارزش خواهد بود.
بحث تدوین یک بحث تکنیکال هست که در هر فیلمی میتواند خوب یا بد باشد اما اصلا بدین معنا نیست که تدوین خوب یا عالی لزوما باعث ارزشمندی اثر از نظر سینمایی خواهد شد. مثالش هم فیلمهایی نظیر انتقام جویان یا مدمکس جاده خشم هستند که هر دو در تدوین عالی هستند و بی نقص ولی به نظرتان از نظر سینمایی ارزشمند نیزهستند؟

بیژن چهارشنبه 14 تیر 1396 ساعت 00:59

(من مقاله واسه تشریح نقد فنی و منطقی ندارم عینِ اون Recap و Review که تقّی به توق میخوره می پیچی تو اون، بهت میگن چرا این جوری نقد می کنی، میگی منکه ادعای نقد ندارم، اونجا نوشته ضدنقد یا دلنوشته یا کوفت، در همین حدّایی متاسفانه، منم مجبور شدم، به ثواب احتمالیش شاید بصرفه ولی امیدوارم، جالب اینه خودت همچین انتظارایی داری با این وضع موجود که کامل و مفصّل باز کنین برام، این همه آدم بوده ن، واست 10 خط نوشته ن که تو یه خط چرت بگی، تازه طلبکارم هستی ) قرار بود دیگه چیزی اضافه نکنم ولی اینو یادم رفته بود. دیگه خوش باش و واسه بیشمار-مخاطبات بشین نظر سنجی بذار که از بین آشغالای من کدوم بهتره که ینی منم خیلی پذیرائم و فیدبک-لازمم، خوبتو بگن درسته لابد ولی بدتو هرجوری بگن تو تهش میخوای یه چیزی بگی بعدش که بگی نه اینجوری نیس. این همه وقتمو تلف کرده م تا الآن، 4 5 ساعتشم پای مطالب تو، اشکالی نداره، همچین عاری از لطفم نبوده، خندیدم به این توهمّی که نسبت به آثار خودت داری کمِ کمش.

مجددا و متاسفانه کاش! کاش به جای اینکه به قول خودتان بشینید و پرت و پلا تایپ کنید، به همان حرفی که زدم فکر کرده و فنی تر دلایلتونو میگفتید، که نگفتید. وقتی مخاطب برای نظر و کامنت خودش ارزشی قائل نیست چرا منِ شونده باشم؟

بیژن چهارشنبه 14 تیر 1396 ساعت 00:43

مدلِ خودت باهات برخورد کردم، خودتم همینی، کمتر این مدلی باش توکه خوشتم نمیاد، اگرم میخوای بگی هیچ شباهتی باهم نداشته اینا که بیخیال، فقط گفتم که تو نخوای بگی و واسه خودت ببافی همینجوری که دوس داری معمولاً، اینم بگم، چه خوبه که اکثر نظرارو (که جمع بزنی شاید 20تام نشن تو کل وبلاگ ازین تایید شده هاش لااقل که ماها می بینیم، امیدوارم هستم فحش و تایید نشدنیای ناجور نخورده باشی از کسی) تایید می کنی. ایولا به این دستِ کم. حالا شاید پیش خودت فک کردی اینی که اینجوری نظر میده لیاقت نداره درست جوابشو بدم که انقد مسخره و پرت جواب دادی، ولی اینا خب در اصل جوابِ اون استایلِ نوشتنته دیگه، همیشه خودت اول می نویسی و چرت هم می نویسی که ملت میان بی احترامی می کنن یا هرچی که بعد تو طلبکار میشی یا ... . همین 3 تا پاراگرافم بسّته واقعاً، زیادم هس

بیژن چهارشنبه 14 تیر 1396 ساعت 00:28

به همون اندازه!؟ دو کلمه خط یکی مونده به آخر گفته م منطقی و بدیع، همون قدرم جلوترش مثال زده م: مقوا، اون یکی هم مشخصّه اشاره به شوخیا و دوس نداشتنات و سلیقه ته، کمم توضیح ندادم واست تو این 10 20 خط ولی تو مث چنباری که دیدم چه مدلی جواب ملّتو میدی چسبیدی به دو کلمه و کاش کاش راه انداختی، بله من قصدم نقد نبوده، ضد نقدم نبوده، ادّعاشم نداشتم، نظرمو دادم فقط، به قول خود زبلت اون بالا نوشته "نظرات"، بولد هم شده، مثالم به اون حدی که ارزش داری واست زده م، بشینم دونه دونه دربیارم که توام دونه دونه بخوای جواب بدی که چی بشه مثلاً!؟ رودررو شاید بشه ولی نوشتاری خودمونو بکشیم هم نمی تونیم به راحتی به جایی برسیم، سختیش رو در حد همین نظرای طولانی فقط تا الآن تقبّل کردم اونم چون دلم سوخته، که باشه ازین به بعد دیگه نمی سوزه اگه میخوای اینو بگی مثلاً، شاید بگی نه من "انتقاد" رو می پذیرم ولی نظر چرت تورو نه، تا حالا که ندیدم جاهای این مدلی چیزیو قبول کنی از کسی، همه چرت میگن تو درست میگی لابد، میخواستم بهت یه سیخونک زده باشم بلکه یه مقدار روشتو عوض کنی با اقبال بیشتری روبروی بش بلکه، کلی گو هم خودت هستی، تو همین وبلاگ هم همچین انتقادی بهت کرده ن دقیقاً که در جوابش درسته یه چیزایی رو هم تلویحاً مثلاً قبول کردی ولی گفتی من اصن قصدم فلان نبوده و اینا یادداشتای شخصیه و دلیلم زیاد لازم نداره، نمی گم کاش چون واسم مهم نیس، ولی انصاف داشته باش. نمی خوای گوش کنی، خب نکن.

بیژن شنبه 10 تیر 1396 ساعت 23:35

در کل چیزی که هستی رو نمی تونم قضاوت کنم، ولی چیزی که نشون میدی ورژن خنگ تر و کم سوادتر فراستیه، حتی اون هم الفاظ بهتری رو انتخاب می کنه در مقایسه با شما، انتظار ندارم به حرفم اهمیت بدی ولی به عنوان یه مخاطبت دارم میگم خیلی خیلی جا داری تا قابل اعتنا بشی، همیشه هم هرچی نوشتی خونده م، حیقیتش اینارو همه دنبال کردم واسه اینکه بار اول که متنتو خوندم خیلی جالب بود این همه ادعا و خودبزرگ بینی و حماقت رو تو مطلب یه نفر می دیدم، درسته که شاید مث کسی ننویسی، آفرین، تا اینجاشو خوب فهمیدی که باید اینجوری و بدیع نوشت، ولی مزخرف ننویس، نمی گم برای اکثریت بنویس، فقط می گم دست ازین دری وریات بردار، منطقی تر و فنی تر بنویس، فنی ازین بابت که ینی مقوا و حال نکرده م و استدلالای چرتو بریز دور

کاش به همان اندازه که از فنی بودن و منطقی بودن یک مطلب گفتید، حداقل آن را از دیدگاه خودتان تعریف میکردید که مثلا مطلب فنی و منطقی چیست که غیرِ آن قابل تشخیص و تمییز میبود. کاش مثالی می آوردید که نیاوردید. کلی گویی های شما دست کمی از مطالب مورد انتقاد شما ندارند، هرچند اگر واقعا قسدتان نقد باشد که بعید میدانم.

بیژن شنبه 10 تیر 1396 ساعت 23:21

بهترین نوشته ای که از بین نوشته های چرت شما خوندم (هرچی رو نت داشتین هم خوندم) همون چن پاراگراف راجع به کلیشه های بتسدا تو فروم گیمفا بود، ذهنیتتون تو سینما و مقوله های فلسفی و ماهیتی گیم خیلی دگم و مسخره س، آشغال ترین مطالبتونم حدس میزنم به نظر خودتون بهترینا بوده باشن: فیلم بساز بازی بفروش، نقد وست ورلد و سینمازدگی، اشکالتونم اینه که خیلی حرفاتون تکرار میشه تو مقاله هاتون، خیلی زیادی به خودتون ارجاع میزنین با توجه به اینکه اونقدرم قلم و ایده های جالبی ندارین، درگیری تون با مخاطبا هم واقعاً شرم آوره، میشه حرفاتونو جوری بزنین که اینجور توهینا کمتر بهتون بشه. مطلب آخرتون تو دیبازی به عنوان مثال مطلب منصفانه و تعدیل شده ای بود به نسبت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد