اصالت قلم و هویت رسانه‌ای

هدف از این یادداشت، استفاده از مسئله پیش آمده در سایت دنیای بازی نه به عنوان توضیح یا توجیه بلکه بستری است برای وارد ساختن این نقد به رسانه های آنلاین داخلی – چه در حوزه سینما و چه ویدئوگیم – که با وقاحت تمام، مانع شکل گیری اصالت قلم هستند. پس از مسئله پیش آمده، عده ای بر این باور بودند – و چه بسا هنوز هم هستند – که این اتفاق تلاشی است برای خودنمایی و خوداظهاری. اثبات و توضیح این مسئله خارج از بحث فعلی است چرا که کسانی که کارهای من را دنبال کرده و بانوع قلم و تفکرم – چه موافق و چه مخالف – آشنا باشند، می دانند که چنین امری مسیر نیست چرا که اساسا به آن نیازی ندارم. مسئله پیش آمده اما بهانه ای شد برای اشاره به آفتی که این روزها دامان بسیاری از رسانه های آنلاین داخلی را گرفته است.

بر این باورم که مطلب یک نویسنده – به مانند مخلوق یک خالق – علاوه بر تبعیت از قواعد مبتنی بر ذاتِ آن نوشته – که می تواند نقد، ضدنقد، بررسی و ... باشد – باید دارای هویت و شناسنامه نیز باشد. اساسا همین ویژگی است که یک نوشته را – و به تبع نویسنده را – اورجینال می سازد. مخاطب وقتی متنی را می خواند، باید بتواند متن را شناخته و بداند که متعلق به کیست، بی آنکه نام نویسنده مشخص باشد. در این حالت است که یک نوشته یا متن، دارای امضا و اصالت قلم می شود؛ علاوه بر حفظ ذات خود، فردیتِ نویسنده را نیز منتقل می کند. اگر غیر از این باشد، تمامی نوشته های موجود چه از نظر فرم نگارشی و چه از نظر محتوا، عینا شبیه به هم می شوند و در کمال تاسف باید عنوان کرد وضعیت فعلی بی شباهت به چنین چیزی نیست. چه فرقی دارد زومجی بخوانید یا گیمفا، وقتی هر دوی آنها یک بازی را عالی یا فاجعه می دانند! و چه قدر بد که در شیواریِ بیان نیز یکسان – و از نظر من عقب افتاده – عمل می کنند.

مشکل اساسی از جایی نشات می گیرد که نویسندگانِ ما – کدام نویسندگان؟ کدام ما؟ – تصور می کنند باید آینه ی تمام نمای رسانه های خارجی زبان باشند؛ عینا باید آن چیزی را منعکس کنند که دیگران می گویند. اگر فلان رسانه ی خارجی زبان بگوید که آن بازی یا فیلم خوب است یا بد، نویسندگان عزیز در تلاشند تا «خوب» یا «بد» را مجددا برای مخاطب ببافند. در این حالت نویسنده نه استدلالی دارد و نه استقلالی و نه فردیتی، بدتر از آن، تلاشی هم برای اینها نمی کند؛ چرا که اساسا دغدغه برای این امر ندارد. دغدغه ای برای تحلیل، استدلال و ایجاد جریانِ فکری ندارد. کدام نویسنده وطنی را سراغ دارید که با نوشته هایش جریان یا حرکتی – مخالف یا موافق – ایجاد کرده باشد؟ کدام نویسنده است که نوشته هایش دارای امضا و فردیت باشند؟ هیچ، اما نوشته های مشابه هم و بدتر، مشابه خارجی هایش؟ تا دلتان بخواهد.

علت اول، چیزی جز نداشتن اعتماد به نفس و خودبسندگی در بیان نظرات – هرچند خرد، هرچند بسیار شخصی – است. نویسنده تصور می کند اگر نظرش با آنچه که در رسانه های خارجی می گویند، همپوشانی نداشته باشد، از نظر خود و مخاطب عقب مانده تلقی می شود در حالی که اتفاقا نداشتن تشخص و تعین در نوشته و برداشت کردن از کاشته ی رسانه های خارجی نشانه عقب ماندگی و بی هویتی است. البته ذکر این نکته واجب است که حرکت کردن خلاف جریان آب لزوما نشانه هویت و فردیت نیست، بلکه آن نوشته تشخص پیدا می کند که مستدل باشد و معین، نه هر پرت و پلای عامی و الکن.

علت دیگر باج دهی بیش از اندازه به کاربر است. البته که نویسنده هیچ مسئولیتی در قبال تربیت مخاطب ندارد اما بی مسئولیتی خودش در قبال اصالت قلمش، سبب می شود تا هر زمان، مخاطب به دلیل عدم همپوشانیِ نویسنده با رسانه ها و نمرات خارجی، از او طلب باج کند. چه قدر بد و پست که نویسنده عزیز نیز باج را دو دستی تقدیم این مخاطب می کند. وقتی نویسنده امروز در نقد سریالِ پرت و پلای واکینگ دد، تند می شود، مخاطب چنان از خجالتش درمی آید که در نقد اپیزودهای بعدی – نقد اپیزودیک دیگر چه صیغه ای است؟؟ - کمی آرام شود و بسیار تسلیم، تسلیم جریانِ فکریِ عامی و جاهل در تفکر و تحلیل.

نتیجه چنین ملغمه ای می شود همین که اگر تمام دنیا بگوید بازی کاپ هد عالی است و نویسنده ای مستدل آن را متوسط بخواند، رسانه داخلی نیز از او طلبِ باج می کند که چرا نظر و نمره اش، به مانند نمرات رسانه های خارجی نیست. به راستی اگر قرار باشد از دبیر و سردبیر گرفته تا مخاطب، نمره ای، ارزشی یا ضدارزشی را به نویسنده و نوشته اش تحمیل کند، اصلا چرا «او» می نویسد؟ چرا «دیگری» و «دیگران» نه؟ مگر نه اینکه نویسنده باید نوشته اش فردیتی داشته باشد و هویتی؟ اگر ما آنچه را بازگو کنیم که رسانه های دیگر می گویند، این وسط چه چیز جدیدی نصیب مخاطب می شود؟ چه جریانی تولید می شود؟ چه فکری؟ چه تحلیلی؟

ما در بهترین حالت، آب دهان دیگران در دهان خود ریخته و قرقره می کنیم، نه تولیدی داریم و نه تالیفی، وضعیت فعلی بیشتر شبیه به یک «نهضت ترجمه» است تا جریانی مولف، خودبسنده و اثرگذار.


یاشار گروسیان

96/9/2

نظرات 4 + ارسال نظر
سینا حسینی شنبه 11 آذر 1396 ساعت 11:21

سلام بر استاد گروسیان
مقاله به شدت تاثیرگذاری بود و با این مقاله حرف دل من و خیلی های دیگه رو زدید
نمی دونم چرا ولی خیلی از نویسنده های ما ( به جز شمار محدودی) فکر می کنن اگه حرفی مخالف نقدهای خارجی بزنن یکی بهشون حمله می کنه!
ما انسان ایم و قاعدتا اخلاق متفاوت , روحیه متفاوت و بطور کل شخصیتی متفاوت داریم و اصلا این موضوع برام قابل هضم نیست که چطور ممکنه نمراتی که اکثر سایت های ایرانی( البته نه همشون) به بازی ها می دن تا حد زیادی به سایت های خارجی شباهت داشته باشه!!!
راستی استاد گروسیان الان تو کدوم سایت هستید؟

سلام
با شما موافقم؛ البته اون تعداد محدود هم الان یا کم کار می‌کنن یا کلا نوشتن رو کنار گذاشتند.
فعلا در سایت گیمان هستم، در آخرین پست و همچنین در سربرگ لینک‌های مربوطه رو قرار دادم.
در ضمن، تا استادی راه زیادی هست، فعلا شاگردیم :)

ناشناس دوشنبه 6 آذر 1396 ساعت 00:54

ببخشید اشتباه تایپی بود

شین میم شنبه 4 آذر 1396 ساعت 15:51

البته ذکر این نکته واجب است که حرکت کردن خلاف جریان آب لزوما نشانه هویت و فردیت نیست، بلکه آن نوشته تشخص پیدا می کند که مستدل باشد و معین، نه هر پرت و پلای عامی و الکن.
دقیقا کاری که شما میکنی!

ناشناس اما دوستدار غلم تو پنج‌شنبه 2 آذر 1396 ساعت 15:37

جای هیچ حرفی باقی نذاشتی یاشارجان. از همون اول که توی فروم گیمفا شروع به فعالیت کردی، قلمت نظر من رو به خودش جلب کرد. دست خوش! موفق باشی! درحال حاظر جایی فعالیت نمیکنی؟

ممنون
در حال حاضر قرار هست در با یک مجموعه همکاری داشته باشم که اگر قطعی شد، حتما همینجا در وبلاگ اعلام خواهم کرد.
در ضمن قلم صحیح است برادر :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد