اختگی
درد دلی با مخاطب پیرامون فعالیت در رسانههای موجود
زمان نسبتا زیادی است که به صورت منسجم و موثر در یک رسانه (سایت، مجله و ...) حضور نداشتهام و ندارم و گاها نیز این انتقاد - بهجا و درست - وارد میشود که چرا همچون قبل، موثر و فعال حضور ندارم؛ اگر هم حضور داشتهام، بسیار کوتاه مدت و همراه با حواشی بوده است. سوال اینکه آیا ایراد بر منِ نویسنده پرحاشیه وارد است یا آن مجموعه که تاب نظرات مختلف را ندارد؟
واقعیت اینکه از ابتدا هیچگونه دغدغهای برای نویسنده شدن و شهرت نداشتم، برای دیالوگ و پای یک بحث نشستن اما چرا. از ابتدا به ساکن همین بوده است. چه زمانی که در فرومِ گیمفا بحثی ایجاد یا در بحثی شرکت میکردم و چه زمانی که ضدنقد ویچر را نوشتم. هدفم دیالوگ بود، شناختن و شناساندن نظرات موافق و مخالف پیرامون یک موضوع؛ چه بهتر اگر مدیوم مورد بحث بازی باشد، چیزی که حسابی در رسانههای خودمان غیرجدی و نادیده گرفته شده و همچنان گرفته میشود. اما هدف دوستانِ رسانهی امروز گویا اصلا چنین چیزهایی نیست، دیالوگ نیست، بحث نیست، جدل و دعوا هم نیست (مگر بر سر فلان و بهمان کنسول) بلکه نوعی اختگی است. دیگر رسانهای نداریم که به صورت جدی در رابطه با بازیهای ویدئویی بنویسد اما به صورت غیرجدی و من بابِ پر کردن صفحات؟! تا دلتان بخواهد. از دلنوشتههایی که در قالب نقد و بررسی به خورد مخاطب داده میشود تا بررسی و موشکافی تریلرها! این نوشتن نیست، بررسیِ ساده هم نیست - نقد بماند - به تعبیرِ یک کاربر، نوعی کاسبیِ بازی با کلمات است. وقتی نویسنده عزیز در نوشتن آنقدر کم میآورد که مجبور است به جای تحلیل و استدلال، کلمهبازی کند و دلنوشته بنویسد، وقتی فرقی نیست میان بررسی و نقد، پیشنمایش و ریکپ و بدتر آنکه هرکدام جای دیگری به خورد مخاطب داده میشود، انتظار بحثِ جدی و دیالکتیک، زیاد است.
غرض خودستایی نیست اما با اولین ضدنقد (ویچر 3) یک بار شد تا بلاخره موافقان و مخالفان یک بازی و به تعبیری کلیتر یک موضوع، رو در روی هم قرار گرفته و بحث کنند، جدل و حتی دعوا کنند. بحثِ جدی و دیالکتیک بهتر از هر دعوای کنسولی و غیرکنسولی است. هدفم همین بوده و هست؛ برخورد نظرات مخالف و موافق که ماحصلش هرچه باشد، هم برای مخالف سود دارد و هم برای موافق و هم برای سوم شخصی که این مناظره را میبیند. هر دو سوی، سود میکنند، اندکی از تعصبات خود میکاهند و سعی میکنند (اگر بتوانند) به نظر طرف مخالف نیز نزدیک شده و کمی فکر کنند. ماحصل هر بحثی پیرامون یک موضوع، همیشه باید این باشد. در رابطه با مدیوم بازیهای ویدئویی نیز همین است.
با این توصیف، وضعیت رسانههای فعلی و موجود ما اصلا این پتانسیل را دارد که کلید چنین جریانی را بزند؟ اصلا موضوعات جدی و بحث کردن پیرامون آنها، برایشان دغدغه است؟ قطعا خیر. به قول دوستی، شما هم اگر ویدئوی مسخره و جنگولکتان در مورد یک بازی به تقلید از سایتهای خارجی ، بازدید زیادی بگیرد، اصلا نیازی به چنین موضوعات و بحثهایی ندارید چرا که هدفتان اگر بازاری باشد، دغدغه اصلیتان - که بحث جدی است - رنگ میبازد. آن وقت همه سایتها و رسانهها عین هم میشوند، چه در ستایش یک بازی یا فیلم و چه در نکوهش آن.
پس اینکه چرا خواسته یا ناخواسته نمیتوانم و نمیخواهم در یک رسانه به صورت منسجم حضور داشته باشم - البته فعلا - بیش از اینکه مربوط به خود من باشد، مربوط به رسانهای است که از موضوعاتش گرفته تا فرمِ بیانش، همگی اختهاند، اخته از بحث، اخته از تحلیل و استدلال و اخته از دانش؛ در عوض چیزی که فراوان است در این رسانهها، موضوعاتِ پیش و پا افتاده و کژوآل است که فردای انتشارشان، به زودی فراموش میشوند.
وقتی پتناسیل یک جریان فکری در رسانههای ما - گیم یا سینما - به کل اخته است، میشود به فعالیت منسجم و موثر فکر کرد؟ نمیدانم. امید به قوت خود باقی است - و باید باشد - اگر رسانه یا مجموعهای این پتانسیل را داشته باشد، حتما در آنجا فعلالیت خواهم کرد؛ در حال حاضر اما در وبلاگ شخصیام حضور دارم.
ضمن اینکه در حال تجربهی God of War جدید هستم که بازی اصلا بدی نیست - البته تا به اینجا - و شاید بعدا مطلبی خام در همینجا یا جدی و تحلیلی در یکی از سایتها - اگر بسترش موجود بود- بنویسم.
ارادت
یاشار گروسیان
متاسفانه ( به ظاهر ) منتقد ها قلم خودشون رو فروختن و این باعث شده چ تو حوزه گیم و چ تو حوزه سینما شاهد اثرات بسیار ضعیفی باشیم
وقتی فیلم ها و بازی هایی مانند black panther و horizon zero dawn مورد تحسین قرار میگیرند و شاهکار نامیده میشن آدم دیگه انگیزه ای واسه بازی کردن و فیلم دیدن نداره
سلام جناب گروسیان
مرسی که بعد دوماه!! یه خبری از حال و احوالتون منتشر کردین.
به شما حق میدم ،درد شما فقط مختص به خوتون نیست ،درد خیلیاست .درد خیلی از کسایی که میخوان یه حرفی و یه نتیجه ای که خودشون از تجربه ی یه اثر گرفتن رو بزنن ولی به خاطر جو حاکم نمیتونن ویا حتی میشه گفت به خاطر محیط و آدم هایی که باهاشون زندگی میکنن .طرف تو دلش یه چیز دیگه میخواد بگه ولی وقتی میخواد همون حرفو در عموم بگه نمیتونه .حرفشو ،اعتقادشو،دیدشو میخوره و بعد مثه بغض میشه براش .چرا? چون داره با عموم زندگی میکنه با هاشون هم صحبته ،باهاشون رفت و آمد میکنه ،پس نمیخواد بقیه رو از خودش دور کنه.این واسه همه جای دنیاست نه فقط کشور خودمون .هر کسی اول از اینکه بخواد هر کاری کنه میخواد خودشو در همه جا کنه.انگار شده اصل و اساس هر کاری!!! متاسفانه این اصل تو عرصه نقد هم وجود داره و حتی منتقدای اونور آبی هم تا حدودی دچارشن .برای همینه که بعضی از سایتای خارجی که مثلا به فلان بازی ایراد میگیرن مردم شروع میکنن به توهین و از الفاظی مثل مجنون و عقده ای براشون استفاده میکنن.بیشتر سایتایی اونور موفقن که نزدیک به نظر بقیه یه تا یه حدی ازشون بیشتر باشه.منتقدای ایران(البته اگه بتونیم اسمشونو منتقد بذاریم) از همه فاجعه ترن .نه تحلیلی بلدن و نه استدلالی ،فکر میکنن با چرند نویسی و پر کردن مطلب میتونن خودشنو با سواد جلوه بدن انگار ادبی نوشتن یه مقاله براشون بهتر از جدی نوشتنشه.
کار به جایی رسیده که وقتی دو ماه پیش داشتم نقد یکی از این حضرات رو میخوندم ،دیدم از یک جمله بیشتر از پنج بار استفاده کرده بود!!!!!!! این یعنی فاجعه .
تو این اوضاع منم بخوام یه مطلبی بنویسم باید همش حرس اینو بخورم که نکنه یه وقت چاپش نکن?نکنه سانسورش کنن،خب این میشه بیچارگی واسه مردم یه کشور .به خاطر نداشتن دو تا آدم حسابی تو نقده که هیچ بازیساز درست درمونی تو این مملکت نیست ،چون اصلا بازیساز خوب تربیت نمیکنیم!
تا کی همه چی گل و بلبل ?تا کی همه چی خاله زنک بازی و به شوخی گرفتن?
با نظرتان شدیدا موافقم.